لا لا کردم....
2و 3 ماهگی خوشگل خانوم...
عکسهای فاطمه جونی 1-3 ماهگی
آبجی فاطمه به دنیااومد...
بالاخر آبجی فاطمه هم به دنیااومد.،روز4شهریور92ساغث8/5صبح بیمارستان خاتم .دکر نوزادانشم دکتر خودت بود دکتر اوجی.وقتی اومدیم خونه حسابی شوکه شدی.کلی حسودی و اعصابت داغون.الان که شش روز میگذره خیلی بهترشدی.
نویسنده :
باران
14:26
21 ماهگی
الان اواخر ٢١ ماهگی هستی و خیلی نسبت به قبل شیطون شدی .قبلا غریبه میدیدی پدر همه رو در می آوردی ولی الان زود رفیق و خودمونی میشی.خیلی هم پررو تشریف داری الان ٣ تا دندون اسیاب داری و ٤تا بالا و ٢تا مث خانوم خرگوشه پایین. با این که دو ماه بیشتر به دو سالگیت نمونده هنوزم عاشق شیر هستی .شیر خشکتم دوباره کم یاب که چه عرض کنم نایاب شده آپ تامیل پبتی رو میگم.هنوزم کلمه هار و نصفه نیمه میگی .توی میوه ها سیب و پرتقال خیار گوجه و....رو میتونی بگی . هنوز به چشم میگی چممه.و یه عالمه کار جالب .راستی تازه یاد گرفتی برعکس بوس نکنی و مث ادم بببوسی.راستی داری از تنهایی در میای و یه آبجی میگیری!!!!!!!!!!!!!!!!باورت ...
نویسنده :
باران
1:50
برای دخترم ریحانه....
برام هیچ حسی شبیه تـــ♥ــو نیست کنار تـــ♥ــو درگیر آرامشم همین از تمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تـــ♥ــو نیست تـــ♥ــو پایان هر جست و جوی منی تماشای تـــ♥ــو عین آرامشه تـــ♥ــو زیباترین آرزوی منی ...
نویسنده :
باران
23:43
بدون عنوان
ریحانه جون الان نزدیک ٢٠ ماهشه تقریبا کلمات زیادی میگه که ما فقط متوجه میشویم : زبون ریحانه ای با ترجمه: کلمات ریحانه ای ترجمه با بالا بَ ...
نویسنده :
باران
23:31
الهی به امید تو...
یوسف مى دانست تمام درها بسته هستند ؛ اما به خاطر خدا و به امید او حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش باز شد ... "اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شدند ، به طرف درهای بسته بدو ؛ چون خدای تو و یوسف یکیست" ...
نویسنده :
باران
10:33
از یک سالگی تا 16 ماهگی....
ریحانه جون از اسالگی تا حالا 1 سالگی 4 دست و پا رفت 1سال و 2 ماه اولین بار خودش ایستاد 15 ماهگی اولین قدم هار برداشت 16 ماهگی زیاد راه میره
نویسنده :
باران
17:28