ریحانهریحانه، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

دخترهای مامانی،عسلهای بابایی...

ریحانه جون نیم سالگیت مبارک

    قرار بود 4 شنبه 90/11/5برا واکسن بریم بیمارستان خاتم ولی چون سه شنبه به خاطر شهادت امام رضا تعطیل بود مامان به دکتر اوجی زنگ زد و دکتر گفت 5 شنبه واکسن میارن و 4 شنبه واکسن نداریم... 5شنبه با مامان باران و بابا محمدم لفتیم وسکنمو زدیم منم کلی عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررزدم...... بعدش اومدیم خونه مامان معصومه ..شبش تب کردم ولی خیلی زیاد نبود 37/5اخرش بود پاهامم مامانم بلام کمپلس کلد دیگه دلد نمیکنه خلاصه نیم سالگیم مبالگ دختر قشنگم خدارو شکر نیم سال از زندگی رو با سلامتی گذروندی بعد اون همه سختی که کشیدی            &nbs...
12 بهمن 1390

سیسمونی ریحانه

                  ریحانه جونم:ارزویم این است نتراود اشک زچشمان تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت و به اندازه هرروز تو عاشق باشی عاشق انکه تورا میخواهد و به لبخند تو از خویش رها میگردد.                                                                 ...
27 دی 1390

کنترل5ماهگی

ریحانه امروز قراره بریم پیش دکتر اوجی خداکنه تپل شده باشی و کمبود وزنتو جبران کرده باشی. ...
22 دی 1390

ریحانه بعد10روز..

  حالم یکم بهتر شده شیر میخورم بعد از 10 روز روزای اول رفلاکس داشتم الان بهترم  یه امپول هم به ریه هام زدن و الان با شیشه  شیر هیی که مامانم میاره رو میخورم گاهی برام گاواش میکنن توی معدم که زیاد میک نزنم که لاغر شم الان1700 شدم ...
22 دی 1390

ریحانه 5 ماهه میشود...

  این عکس بالا 5 ماهگی منه که دالم میلم پیش دکتر اوجی وزنمو بگیله.   عکس ماهمو دالم تو ایینه میبینم ببینید چه نمکیم !!!!!!!تف به ریا     این اقا پرنده عکس منو کرده توی قاب داله میدزده...............     هوررررررررررااااااااا اینم یه علمع ریحانه . ریحانه ریحانه اونجا ریحانه همه جا     مامان بابام عکسمو انداختن رو ماشین ........   ...
22 دی 1390